Reza Yazdani – Saate 25 Shab

دانلود آلبوم زیبای رضا یزدانی به نام ساعت 25 شب بهمراه متن

ترانه سرایان : علی کمارجی نژاد , آرمین ابراهیمی , یغما گلرویی

پدیده نیشابوری , حمید زاهدزاده , سیاوش میرزایی , مرتضی امیری

آهنگسازان : رضا یزدانی , فرزین قره گزلو

تنظیم کنندگان : آرش زمانیان , بهروز پایگان , فرزین قره گزلو , میلاد عدل

 

ساعت 25 شب یزدانی آلبوم

دانلود در ادامه مطلب

 

دانلود آلبوم ساعت 25 شب در یک فایل Zip

 

دانلود آهنگ میعاد‌گاه از رضا یزدانی

دانلود آهنگ اتاق یخ‌ زده از رضا یزدانی

دانلود آهنگ کوچه ملی از رضا یزدانی

دانلود آهنگ ساعت 25 شب از رضا یزدانی

دانلود آهنگ حس تاریخ از رضا یزدانی

دانلود آهنگ کی فکرشو می‌کرد از رضا یزدانی

دانلود آهنگ پیکان از رضا یزدانی

دانلود آهنگ ترسو‌ترین مسافر از رضا یزدانی

دانلود آهنگ هفت‌ شنبه‌ های بیمار از رضا یزدانی

دانلود آهنگ مشق خواستن از رضا یزدانی

دانلود آهنگ داغ از رضا یزدانی

 

————————————————————-

 

متن آهنگ میعاد‌گاه رضا یزدانی

 

شمال سیدنی باشه یا تو جنگلای آمازون

ساحل اسکندریه یا تو اوزاکای ژاپن

بگو تو تاج‌ محل باشه یا توی کاخ الیزه

میدون سرخ مسکو یا خیابون شانزلیزه

قرارمون کجاست بگو میام اگرچه مشکله

پایین برج پیزا، یا بالای برج ایفل

دلم می خواد، به من بگی که انتخاب تو چیه

موزه لوور پاریس یا آرمیتاژ روسیه

قرارمون کجا باشه فقط بگو کجا بیام

چه کوچه‌ای، چه ساعتی تو سایه می‌شی پا به پام

مشتاق دریای خزر یا که کانال سوئزی

آبادانو دوست داری یا جاکارتای اندونزی

مُو خُودَمو می رِسونُم فقط به مُو بگو بیا

تو صحرای آریزونا یا آبشار ویکتوریا

می کشونی قلب منو تا معبدای بودایی

تو خوب منو جذب می کنه جزیره برمودایی

حتی میام کره ماه هر جایی که اونجا تویی

خورشیدمی حتی توی خونه های اسکیمویی

قرارمون کجا باشه فقط بگو کجا بیام

چه کوچه‌ای، چه ساعتی تو سایه می‌شی پا به پام

بریم پیش اهرام مصر یا دیوار بلند چین

رو آسمون با هم باشیم یا اینجا رو همین زمین

برای رسیدن به هم قلعه شوش یا پرسپولیس

اگه بخوای قرارمون پله های آکروپولیس

کازابلانکا بهتره یا بندر والنسیا

آنتالیا رو دوست داری یا سیسیل ایتالیا

علاقه هامونو کجا باید به هم بگیم

کجا میشه به هم رسید خودت بگو، کجا بریم

قرارمون کجا باشه فقط بگو کجا بیام

چه کوچه‌ای، چه ساعتی تو سایه می‌شی پا به پام

 

 

متن آهنگ اتاق یخ‌ زده رضا یزدانی

 

یه بوم خالی و سفید توی اتاق یخ زده

جلوش یه مشت رنگ سیاه با یکی که حالش بده

دراز شدم کف اتاق پنجره ها تا ته بازن

تو دنیایی که من توشم خرسا به موشا می بازن

میرم سراغ بوم و رنگ شروع میشه دوباره جنگ

من‏ و قلمو باهمیم میون این اتاق تنگ

اول صداتو می کشم بعد میرسم به خندهات

حقه‏‏ هاتم رو می کنم بعد وا می مونم تو نگات

دوتا نگاه خمار و خواب یکم غرور، یه ذره منگ

نه نمیشه، در نمیاد یه جاش بدجور می زنه لنگ

یه بوم خالی و سفید توی اتاق یخ زده

جلوش یه مشت رنگ سیاه با یکی که حالش بده

یه سطل رنگ از تو حیاط ورمیدارم میام بالا

همشو میریزم رو بوم آها… همین ِ…شد حالا

دیگه تموم کار من میزنم بیرون از خونه

حالا دیگه یه رهگذر حالش بده، شعر می خونه

 

 

متن آهنگ کوچه ملی رضا یزدانی

 

هنوز عکس فردین به دیوارشه

هنوز پرسه تو لاله زار کارشه

تو رویاش هنوزم بلیط می خره

میگه این چهارشنبه رو می بره

تو جیباش بلیطای بازندگی

روی شونه هاش کوه ِ این زندگی

حواسش تو سی سال پیش گم شده

دلش زخمی حرف مردم شده

سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد

که سی سال پیش ساعتش یخ زده

نمی دونه دنیا چه رنگی شده

نمی دونه کی رفته کی اومده

سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد

توی پالتوی کهنه عهد بوق

داره عابرا رو نگاه می کنه

که رد میشن از کوچه های شلوغ

هنوز عکس فردین به دیوارشه

خراباتی خوندن هنوز کارشه

یه عالم ترانه تو سینه‏‏ش داره

قدم هاشو تو لاله زار می شمره

دلش از تئاترهای بسته پره

چشاش از نگاه های خسته پره

هنوز فکر چهارشنبه بردنه

یه عمره که باختاشو رج می زنه

سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد

که سی سال پیش ساعتش یخ زده

نمی دونه دنیا چه رنگی شده

نمی دونه کی رفته کی اومده

سر کوچه ملی یه مردِ، یه مرد

توی پالتوی کهنه عهد بوق

داره عابرا رو نگاه می کنه

که رد میشن از کوچه های شلوغ

 

 

متن آهنگ ساعت 25 شب رضا یزدانی

 

سرده نگاه آینه تو چشم یخ بسته من

آوازخون لعنتی یه حرف تازه تر بزن

بخون از اتفاق نو از تیتر روزنامه عصر

بسته دیگه خوندن ِ از گدا و شاهزاده تو قصر

قافیه های افتضاح ترانه ها بی آبرو

بخون شاید با خوندت تاریخمون شِه زیرو رو

وعده های بی سرو ته دوست دارم های دروغ

پرسه تو کوچه های هر تو پایتخت بی فروغ

میگی میاد، اونی که رفت از پس روزای سیاه

ساعت بیست و پنج شب! روز سی و دوم ماه!

بخون برای شاعری که مرگشو کسی ندید

برای اون پرنده ای که بی ترانه پر کشید

واسه شناسنامه ای که منتظر یه اسم شده

بخون واسه صداقتی که این روزا طلسم شده

صدای اره برقیا توی گوش درختا بود

کلاغ قصه رو بازم کسی به خونش نرسوند

تا کی می خوای امید بدی بگی قشنگه انتظار

یه حرف تازه تر بزنه واسه دلای بیقرار

میگی میاد، اونی که رفت از پس روزای سیاه

ساعت بیست و پنج شب! روز سی و دوم ماه!

 

 

متن آهنگ حس تاریخ رضا یزدانی

 

تموم حس تاریخو توی برق چشات داری

شبیه دخترک های رو قلیون های قاجاری

شکوه دوره مادی غم تاراج تیموری

چقدر نزدیک نزدیکی چقدر از دیگرون دوری

شبیه بوی بارون تو غروب تخت جمشیدی

یه خورشیدی که از مغرب به این ویرونه تابیدی

مرمت کن منو از نو نزار خالی شم از رویا

نگاهم کن اگه حتی تمومه این سفر فردا

هزار آتشکده توی نگاهت غرق آتیشن

یه عالم یشم و مروارید تو لبخندت یکی میشن

مثل تابیدن مهتاب رو تاق ِ ، طاق بستانی

پر از نقش و نگاری تو شبیه فرش ایرانی

میشه جام جم‏و حتی تو دستای تو پیدا کرد

در هر معبدو میشه با یک لبخند تو وا کرد

مرمت کن منو از نو نزار خالی شم از رویا

نگاهم کن اگه حتی تمومه این سفر فردا

تموم حس تاریخو توی برق چشات داری

شبیه دخترک های رو قلیون های قاجاری

شکوه دوره مادی غم تاراج تیموری

چقدر نزدیک نزدیکی چقدر از دیگرون دوری

 

 

متن آهنگ کی فکرشو می‌کرد رضا یزدانی

 

دستت تو دست من همپای هم رفتن

با هم خطر کردن کی فکرشو می کرد

نزدیک و هم پرسه شبی که بی ترسه

من، تو، خدا، هر سه کی فکرشو می کرد

کی فکرشو می کرد عاقبت کارو

بعد از یه عمر حسرت این همه دیدارو

کی فکرشو می کرد آخر این راهو

پلنگ ناباور تو بستر ماهو

من عاشقت بودم تموم این سالا

از اولین دیدار تا به همین حالا

من عاشقت بودم از متن پروانه

از اولین فصل نگاه دزدانه

حالا تو اینجایی این کار تقدیره

میدونی که قلبم دور از تو میمیره

حالا تو بعد از اون دوران اشک و درد

کنار من هستی کی فکرشو می کرد

کی فکرشو می کرد عاقبت کارو

بعد از یه عمر حسرت این همه دیدارو

کی فکرشو می کرد آخر این راهو

پلنگ ناباور تو بستر ماهو

دستت تو دست من همپای هم رفتن

با هم خطر کردن کی فکرشو می کرد

نزدیک و هم پرسه شبی که بی ترسه

من، تو، خدا، هر سه کی فکرشو می کرد

کی فکرشو می کرد عاقبت کارو

بعد از یه عمر حسرت این همه دیدارو

کی فکرشو می کرد آخر این راهو

پلنگ ناباور تو بستر ماهو

 

 

متن آهنگ پیکان رضا یزدانی

 

یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب می بینه،

یه پیکانِ بی چرخ که بازم تو رؤیاش پُر از سرنشینه…

غرورش شکسته، به جای چراغاش دو تا حُفره مونده،

کی می دونه اونُ زمونه چه جوری تا این جا کشونده؟

چه راهایی رفته، چه روزایی داشته، چه چیزایی دیده،

با ترمز گرفتن چه خطُ نشونا رو جاده کشیده.

عجب خاطراتی تو مغزِ فلزیش دارن رژه می رن،

نمی ذاره هرگز که این دلخوشی ها تو قلبش بمیرن:

چه روزا تنش رُ با گُل ها پوشوندن برای عروسی.

یه شب ها تنِ اون تو جاده شده یه اتاقِ خصوصی…

چه قدر بچه ها رُ رسونده دبستان زیرِ برفُ بارون،

تو چه کوچه هایی سرک می کشیده به فرمانِ فرمون.

چه قدر رو به رو رُ می دیده مبادا یه گربه تلف شه.

چه قدر غصه داشته که تو پمپِ بنزین گرفتارِ صف شه.

واسه هم مدل هاش چه بوقای کشدار که تو سینه داشته.

از این پاسبونا وُ برگِ جریمه چه قدر کینه داشته…

حریصِ یه جاده س از این جا تا رؤیا ، بدونِ توقف!

نه از شب می ترسه، نه از شیبِ دره، نه حتا تصادف…

یه پیکان قراضه س ولی توی رؤیاش هنوزم جوونه.

خیالش می تونه بازم توی جاده یه کله برونه.

خیالش هنوزم موتور مونده باقی تو صندوقِ سینه.

یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب می بینه…

 

 

متن آهنگ ترسو‌ترین مسافر رضا یزدانی

 

ترسو‌ترین مسافر ترانه‌های خط شکن

نمی‌ رسی‌ به مقصدت نمی‌‌رسی‌ به قلب من

ترسو‌ترین مسافر ترانه‌های خط شکن

نمی‌ رسی‌ به مقصدت نمی‌‌رسی‌ به قلب من

نمی‌ رسی‌ به این سکوت تا بشه فریاد گریز

نمی‌ رسی‌ به لحظه‌ای که شب بشه ستاره ریز

نمی‌ رسی‌ به سایه‌ای که از ستاره دل برید

واسه رسیدن به تو رو داشتن تو خط کشید

تو این ترانه سکوت بمون اگر که لایقی

بمون کتاب زندگیت نداره فصل عاشقی

تو این ترانه سکوت بمون اگر که لایقی

بمون کتاب زندگیت نداره فصل عاشقی

اسم منو خط بزن از دفتر گریه‌های شب

تو بی‌ ستاره‌ای و من یکی‌ رسیده جون به لب

اسم منو خط بزن از دفتر گریه‌های شب

تو بی‌ ستاره‌ای و من یکی‌ رسیده جون به لب

گذشت از این ترانه خون توئی مسافر جنون

بزن به جاده این دلو تو بهت جاده جا نمون

همیشه نامه‌های کور خراب نام مقصده

نمون که نامهٔ هراس نمرهٔ صفر ممتده

تو این ترانه سکوت نمون اگر که عاشقی

بزن به جاده این دل و‌ رسیدن و‌ تو لایقی

تو این ترانه سکون نمون اگر که عاشقی

بزن به جاده این دل و‌ رسیدن و‌ تو لایقی

 

 

متن آهنگ هفت‌ شنبه‌ های بیمار رضا یزدانی

 

از خالی تو در من

از لحظه‌های بی‌ عار

تاریخ بی‌ تو بودن

هفت شنبه‌های بیمار

روزای نیمه سوخته با بوسه‌های سیگار

مشق نبودن تو ،جریمه‌های بسیار

این لحظه رو نگه دار

بانوی خواب و‌ بیدار

این لحظه‌رو نگه دار

بانوی خواب و‌ بیدار

لبریز خنده با تو لبریز شعر یغما

شال حریر آبی تو پرسه‌های سرما

گاهی نگاهی‌ از تو

گاهی خیال و‌ رویا

بوسیدن تن عشق تا وعدهای فردا

اون لحظه رو به یاد آر بانوی خواب و‌ بیدار

اون لحظه رو به یاد آر بانوی خواب و‌ بیدار

از شعر تلخ امشب تا بهترین دیروز

گاهی صدای فریاد گاهی سکوت لب دوز

گاهی طنین خنده گاهی نگه پر سوز

با من همیشه اما لعنت به بدترین روز

هفت شنبه‌های بیمار…

هفت شنبه‌های بیمار…

هفت شنبه‌های بیمار…

هفت شنبه‌های بیمار…

 

 

متن آهنگ مشق خواستن رضا یزدانی

 

نبینی رنگ غصه رو، خسته فصل بی صله

تجسم سخاوتی، تو انتهای فاصله

مشق قدیم خواستنی، عزیز سطر به سطر من

تو فصل آوار غمم، رخت غریبگی بکَن

نبینی رنگ غصه رو

نبینی رنگ غصه رو

ستاره بخت منی، تو این شبای لعنتی

بیا به جشن عاشقی، نگو نمونده فرصتی

مجال یه ترانه شو که مرگو آواره کنه

رشته رخوت دلو شعر تو صد پاره کنه

نبینی رنگ غصه رو

نبینی رنگ غصه رو

وقتی که تو شرم چشات، دل دل واژه بند میاد

غزل غزل به من بگو، بگو نگاهت چی می خواد

بغض همیشگی من، چاره چشمای تو نیست

عذاب این ثانیه ها کار دله، پای تو نیست

نبینی رنگ غصه رو

نبینی رنگ غصه رو

 

 

متن آهنگ داغ رضا یزدانی

 

تا کی دل من چشم به در داشته باشد

ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

آن باد، که آغشته به بوی نفس توست

از کوچه ما، کاش گذر داشته باشد

هر هفته سر خاک تو می آیم و اما

این خاک اگر قرص قمر داشته باشد

این کیست که خوابیده به جای تو در این خاک

از تو خبری چند مگر داشته باشد

آن روز که بستی بار سفرت را

گفتی به پدر، هر که هنر داشته باشد

باید برود، هر چه شود، گو بشو و باش

بگذار که این جاده خطر داشته باشد

باید بپرد هر که در این پهنه عقاب است

حتی نه اگر، بال و نه پر داشته باشد

کوه است دل مرد، ولی کوه، نه هر کوه!

آن کوه که آتش به جگر داشته باشد

عشق است بلای من و من عاشق عشقم

این نیست بلایی که سپر داشته باشد

رفتی و من آن روز نبودم، دل من هم

تا با تو سر سیر و سفر داشته باشد

باید برود، هرچه شود، گو بشو و باش

بگذار که این، جاده خطر داشته باشد

رفتی و زنت، منتظر نو قدمی بود

گفتی به پدر، کاش پسر داشته باشد

گفتی که پس از من چه پسر بود و چه دختر

باید که به خورشید نظر داشته باشد

اینک پسری از تو یتیم است در اینجا

در حسرت یک شب، که پدر داشته باشد

برگرد سفر طول کشید، ای نفس سبز

تا کی دل من چشم به در داشته باشد

باید برود، هرچه شود، گو بشو و باش

بگذار که این جاده خطر داشته باشد