Reza Yazdani – Shahre Del

دانلود آلبوم بسیار زیبای رضا یزدانی به نام شهر دل

ترانه : مولانا جلال الدین – آهنگساز : رضا یزدانی – تنظیم : رضا یزدانی

 

شهر دل

دانلود در ادامه مطلب

 

دانلود آلبوم شهر دل در یک فایل Zip

 

دانلود آهنگ شهر دل رضا یزدانی

دانلود آهنگ حیلت رها کن رضا یزدانی

دانلود آهنگ ای عاشقان رضا یزدانی

دانلود آهنگ بجوشید رضا یزدانی

دانلود آهنگ بی‌خود شده‌ام رضا یزدانی

دانلود آهنگ رستاخیز رضا یزدانی

دانلود آهنگ هوای تو رضا یزدانی

دانلود آهنگ بی تو به سر نمی‌شود رضا یزدانی

دانلود آهنگ هوای تو (بیکلام) رضا یزدانی

دانلود آهنگ بی تو به سر نمی شود (بیکلام) رضا یزدانی

 

———————————————

 

متن آهنگ شهر دل رضا یزدانی

 

آمده‌ام که سر نهم ، عشق تو را به سر برم

ور تو بگوییم که نی ، نی شکنم ، شکر برم

آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان

تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم

آمده‌ام که ره زنم ، بر سر گنج شه زنم

آمده‌ام که زر برم ، زر نبرم خبر برم

گر شکند دل مرا ، جان بدهم به دل شکن

گر ز سرم کله برد ، من ز میان کمر برم

اوست نشسته در نظر ، من به کجا نظر کنم

اوست گرفته شهر دل ، من به کجا سفر برم

آنکه ز زخم تیر او کوه شکاف می‌کند

پیش گشاده تیر او ، وای ، اگر سپر برم

در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام

وز سر رشک نام او ، نام رخ قمر برم

اوست نشسته در نظر ، من به کجا نظر کنم

اوست گرفته شهر دل ، من به کجا سفر برم

 

 

متن آهنگ حیلت رها کن رضا یزدانی

 

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان میشوی مستانه شو مستانه شو

باید جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان میشوی مستانه شو مستانه شو

چون جان تو شد در هوا ز افسانه شیرین ما

فانی شو و چون عاشقان افسانه شو افسانه شو

تو لیله القبری برو تا لیله القدری شوی

چون قدر مر ارواح را کاشانه شو کاشانه شو

قفلی بود میل و هوا بنهاده بر دل های ما

مفتاح شو، مفتاح را دندانه شو دندانه شو

بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را

کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو

و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن هم خانه را ویرانه کن

وآنگه بیا با عاشقان هم خانه شو هم خانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر سوی مستان میشوی مستانه شو مستانه شو

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

 

 

متن آهنگ ای عاشقان رضا یزدانی

 

ای عاشقان، ای عاشقان، امروز ماییم و شما

افتاده در غرقابه‌ای تا خود که داند آشنا

گر سیل عالم پر شود، هر موج چون اشتر شود

مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا

پای تویی دست تویی هستی هر هست تویی

بلبل سرمست تویی جانب گلزار بیا

گوش تویی دیده تویی وز همه بگزیده تویی

یوسف دزدیده تویی بر سر بازار بیا

♫♫♫

از نظر گشته نهان ای همه را جان و جهان

بار دگر رقص کنان بی‌دل و دستار بیا

ای شب آشفته برو وی غم ناگفته برو

ای خرد خفته برو دولت بیدار بیا

ای دل آواره بیا وی جگر پاره بیا

ور ره در بسته بود از ره دیوار بیا

ای نفس نوح بیا وی هوس روح بیا

مرهم مجروح بیا صحت بیمار بیا

 

 

متن آهنگ بجوشید رضا یزدانی

 

حکیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم

بسی علتیان را زغم باز خریدیم

طبیبان فصیحیم که شاگرد مسیحیم

بسی مرده گرفتیم درو روح دمیدیم

بپرسید از آن‌ها که دیدند نشان‌ها

که تا شکر بگویند که ما از چه رهیدیم

سر غصه بکوبیم غم از خانه بروبیم

همه شاهد و خوبیم همه چون مه عیدیم

 

 

متن آهنگ بی‌خود شده‌ام رضا یزدانی

 

بی‌خود شده​ام ، لیکن ، بی‌خودتر از این خواهم!

با چشم تو می‌گویم : من مست چنین خواهم!

من تاج نمی​خواهم ؛ من تخت نمی​خواهم

در خدمتت افتاده ، بر روی زمین خواهم!

آن یار نکوی من ، بگرفت گلوی من

گفتا که چه می خواهی؟! گفتم که همین خواهم!

♫♫♫

با باد صبا خواهم تا دم بزنم ، لیکن ،

چون من دم خود دارم ، هم‌راز مهین خواهم!

در حلقه‌ی میقاتم ؛ ایمن شده زآفاتم

مومم ز پی ختمت ، زآن نقش نگین خواهم!

ماهی دگرست ای جان! اندر دل ِ مه پنهان!

زین علم یقین‌ستم ؛ آن عین یقین خواهم

 

 

متن آهنگ رستاخیز رضا یزدانی

 

ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی منتها

ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها

خورشید را حاجب تویی اومید را واجب تویی

مطلب تویی طالب تویی هم منتها هم مبتدا

در سینهها برخاسته اندیشه را آراسته

هم خویش حاجت خواسته هم خویشتن کرده روا

ای روح بخش بیبدل وی لذت علم و عمل

باقی بهانهست و دغل کاین علت آمد وان دوا

 

 

متن آهنگ هوای تو رضا یزدانی

 

سنگ شکاف می‌کند در هوس لقای تو

جان پر و بال می‌زند در طرب هوای تو

آتش آب می‌شود عقل خراب می‌شود

دشمن خواب می‌شود دیده من برای تو

جامه صبر می‌درد عقل ز خویش می‌رود

مردم و سنگ می‌خورد عشق چو اژدهای تو

بند مکن رونده را گریه مکن تو خنده را

جور مکن که بنده را نیست کسی به جای تو

آب تو چون به جو رود کی سخنم نکو رود

گاه دمم فرودرد از سبب حیای تو

چیست غذای عشق تو این جگر کباب من

چیست دل خراب من کارگه وفای تو

خابیه جوش می‌کند کیست که نوش می‌کند

چنگ خروش می‌کند در صفت و ثنای تو

عشق درآمد از درم دست نهاد بر سرم

دید مرا که بی‌توام گفت مرا که وای تو

دیدم صعب منزلی درهم و سخت مشکلی

رفتم و مانده‌ام دلی کشته به دست و پای تو

 

 

متن آهنگ بی تو به سر نمی‌شود رضا یزدانی

 

 

بی همگان به سر شود بی تو به سر نمی شود

داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی شود

دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو

گوش طرب به دست تو بی‌تو به سر نمی‌شود

جان ز تو جوش می‌کند دل ز تو نوش می‌کند

عقل خروش می‌کند بی‌تو به سر نمی‌شود

خمر من و خمار من باغ من و بهار من

خواب من و قرار من بی‌تو به سر نمی‌شود

جاه و جلال من تویی ملکت و مال من تویی

آب زلال من تویی بی‌تو به سر نمی‌شود

گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی

آن منی کجا روی بی‌تو به سر نمی‌شود

دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی

این همه خود تو می‌کنی بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی

باغ ارم سقر شدی بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم

ور بروی عدم شوم بی‌تو به سر نمی‌شود

خواب مرا ببسته‌ای نقش مرا بشسته‌ای

وز همه‌ام گسسته‌ای بی‌تو به سر نمی‌شود

گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من

مونس و غمگسار من بی‌تو به سر نمی‌شود

بی تو نه زندگی خوشم بی‌تو نه مردگی خوشم

سر ز غم تو چون کشم بی‌تو به سر نمی‌شود

هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد

هم تو بگو به لطف خود بی‌تو به سر نمی‌شود