خدمت تک تک کاربرا همیشه همراه سایت نیک موزیک سلام و عرض ادب داریم و شما رو دعوت میکنیم به شنیدن آهنگ بسیار زیبا و غمگین با مضمون بچه طلاق بودن سخته کسی که دیده میدونه با صدای آقای مرتضی جعفرزاده به نام بچه طلاق که در ادامه ی مطلب میونید لینک های دانلود اونو مشاهده کنید.
متن آهنگ مرتضی جعفرزاده بچه طلاق
چرا باید گریه کنه بچه که گناهی نداشت
تنهایی و بی مادری داغونی توی دلش گذاشت
چشاش پره اشکه خدا بازم شده دست به دعا
چیز زیادی نمیخواد فقط میخواد مامان بابا
بچه طلاق بودن سخته کسی که دیده میدونه
آتیش بگیره جونتو وجودتو میسوزونه
خدا چرا آخه چرا دنیا ته نامردیه
بچه چشاش پره اشکه خدا مقصرش کیه
کاشکی من الان می مردم که پدر و مادرم قرار ه بهار طلاق بگیرند کاشکی تا بهار من می مردم پدرم در تهران شرکت کار میکنه هر وقت مرخصی گرفت میاد با مادرم طلاق میگیرند من چه گناهی کردم آخه خدا منو اینجوری درست کرد من در پچگی شیر مرده شدم همه بهم میگن چرا انقدر لاغری مثل اینکه غذا نمیخوری کی میدونه از درد، دردم داره منو از بین میبره
خیلی سخته کسی میفهمه که این درددو کشیده این سخته که حتی پدرومادرش نخوان ببیننش یه بار هم
از وقتی فهمیدماز اون موقع تا موقع مرگم نفرینشون میکنم
هیچوقت ازشون نمیگذرم پدرومادری که حتی نمیخوان یع لحضه هم ببیننت نباید اسمشو پدر یا مادر صدا زد از اون لحظه که فهمیدم تا پایان عمرم نفرینشون میکنم
فقط میتونم بگم ما بچه ها گناهی نداشتیم خیلی درحق ما نامردی کردن
سخته همه بگن چرا شب تنهایی هردوتا سر کارن؟ و تو بگی اره ولی بدونی چون بچه طلاقی و مامانت شیفته تو مجبوری تنها بمونی سخته نتونی مثل بقیه هم سنات خوش بگذرونی
دلم تنگ شده واسه زندگی با دوتاشون
سخته ولی یه نفر باعث میشه تا زندگی اینجوری بشه هیچ نامادری نمیتونه جای مادریو پر کنه هیچ ناپدریم نمیتونه جای بابای ادمو پر کنه لعنت به باعث
خیلی سخته کسی میفهمه که این درددو کشیده این سخته که حتی پدرومادرش نخوان ببیننش یه بار هم
از وقتی فهمیدماز اون موقع تا موقع مرگم نفرینشون میکنم
سخته نگی بچه طلاقی تا ننگ نزارن روت سخته خواستگار بیاد برا ابجیت تا ببین بچه طلاقه برن سخته ط دوره امتحان هات بجایی درس خوندن مثل بقیه بچه ها هرکاری کنی نمیتونی ذهنت از مادرت دور کنی خالی شی سخته هر روز به پدرت التماس کنی بی توجه بهت به سمت در بره سخته خواهرت خدت مراقبش باشی سخته آغوشت ازم دور باشع سخته مامان توکه میدونستی هیچی درست نمیشع پس چرا باهام این کار کردی هان لعنتی اخع مامان قلبم دارع با یادت تیر میکشه اینقدر از رفتنت میگزره که زمانش رو یادم نیست با دعوت نامه ازدواجت بابا عصبی شد کمربندش در اورد شروع کرد به زدن من ابجیم میدونی ان زیر دستام قائم کردم ضربه نبینه بعدش شروع کرد به شکستن شیشه ها اخه میدونی بابا لباس سیاه به تنمون کرد فرستادمون ازدواجت ببینم میدونی ط لباس عروس زیبا شده بودی اما چشمایی بی احساست مارو نمیدید میدونی لبخندت از سر مهربونی نبود میدونی ازت متنفرم …… تمام این جمله هارو کنار هم چیندم که بگم ازت بدم میاد تا اخر عمرم نمیبخشمت مگه بهشت زیر پات نبود
اصن خدم یه تنه ابجیم بزرگ میکنم یادش میدم مادر شد هیچ وقت مثل ط نشه به خدم درس میدم بابا شدم هرگز مثل بابا نمیشم
اما میدونی ط بهونه ات بابا بود فقط میخواستی بری
شرمنده اینارو براتون گفتم شاید از نوشته ها به دست مامانم برسه شاید بفهمه کارش اصلا خوب نبود
میدونم منم الان ۱۲ سالمه واز سه سالگی تنهام ولی میدونم که دنیا یه ور نمیمونه ونوبت ماهم میشه که
خش بگذرونیم بقیه حسادت نمیدونم شایدم دنیا باما لجه کاش حداقل یکی مارو درک میکرد
مگه من چه گناهی کردم که باید کل دنیام بشه اشک
سختربن جاش اینکه ی روز ی از سدت دلتنگی فقط نفرینشون میکنی و بغضت میترکه
بزرگ بشم اگه خواستگار برام بیاد میگن باباش کی بود مامانش کی بود که این بچه رو آوردن، پدر ومادرش اینطوری بودن خودش هم از اینها بدتر است اونم از زاده آنها است